۰۶
مرداد ۹۳
نکنه بارون بباره رو صورت مثل گلت!
نکنه آفتاب بخوره تیره بشه برگ گلت!
نکنه آدمای بد، نظَر کنن قامتتُ!
یا آسته و یواشکی زخمی کنن پیرهنتُ!
دیشب یه حسِّ تازه ای توی دلم اومده بود
سراغ تو رو می گرفت رو سبزه ها نشسته بود
خب حالا که در اومده گلهای سرخ عاشقی
وقت سفر حالا نبود شقایقُ بیا ببین!
بیا ببین بچه ها رو درسای قرآن می خونن
باب دروغ بسته شده، برای هم دلواپسن
اگه یکی تو بین ما مریض بشه، دوا بخواد
آدرستُ خوب بلده از راه دور نامه میده
نمی دونم عزیز من کی محرم دلت میشه!
کدوم فرشته ای میاد آب وضوتُ می بره!
میشه بیای برای ما سوره ی «رحمن» بخونی؟!
به یاد یاس بی نشون سوره ی «کوثر» بخونی؟!
این جا هر کی مهربونه یه نشونی از تو داره
هر کی می خواد بره سفر، مهدیُ سلام الله علیه یادش میاره
مهیمنا! سراب چشمات یه شب تو تاریکی دیده بودم
تا اومدم رو بشورم یهویی از خواب پریدم
اما هنوز زخمای اون شب قشنگ تو رو به یادم میاره
نکنه آفتاب بخوره تیره بشه برگ گلت!
نکنه آدمای بد، نظَر کنن قامتتُ!
یا آسته و یواشکی زخمی کنن پیرهنتُ!
دیشب یه حسِّ تازه ای توی دلم اومده بود
سراغ تو رو می گرفت رو سبزه ها نشسته بود
خب حالا که در اومده گلهای سرخ عاشقی
وقت سفر حالا نبود شقایقُ بیا ببین!
بیا ببین بچه ها رو درسای قرآن می خونن
باب دروغ بسته شده، برای هم دلواپسن
اگه یکی تو بین ما مریض بشه، دوا بخواد
آدرستُ خوب بلده از راه دور نامه میده
نمی دونم عزیز من کی محرم دلت میشه!
کدوم فرشته ای میاد آب وضوتُ می بره!
میشه بیای برای ما سوره ی «رحمن» بخونی؟!
به یاد یاس بی نشون سوره ی «کوثر» بخونی؟!
این جا هر کی مهربونه یه نشونی از تو داره
هر کی می خواد بره سفر، مهدیُ سلام الله علیه یادش میاره
مهیمنا! سراب چشمات یه شب تو تاریکی دیده بودم
تا اومدم رو بشورم یهویی از خواب پریدم
اما هنوز زخمای اون شب قشنگ تو رو به یادم میاره